من یک زنم
...زنی تشنه عشق و بوسه و زندگی
Thursday, June 16, 2011
این عکس و این کلیپ جون میده برای یک روضه خوانی مفصل، هر چی‌ نباشه پنج شنبه هست و روز روضه و کمی‌ سینه زنی‌. اونقدر اتفاقات ناگوار توی ایران می‌افته که آدم کم نمیاره و هر وقت اراده کنی‌ کمی‌ اشک بریزی، کافیه سری به سایت‌های خبری بزنی‌.

رفته بودم "م، س، اف مرکز پزشکان بدون مرز" احتیاج به کمک فوری داشتن برای ساحل آج و کشتار مردم. مجله‌ها رو باید پست میکردیم برای اعضا و درخواست کمک مالی‌ و این حرف ها. همینجور که مجله‌ها رو روی هم میگذاشتم چشمم افتاد به یک مقاله کوتاه، البته شبیه یک نوشته حاشیه‌ای بود تا مقاله. نویسنده یک پرستار اعزامی بود به دافور. طرف تجربیات خودش رو نوشته بود توی بیمارستان ها، از رفتار سرباز‌ها با مردم، و عکس العمل مردم در برخورد با خشونت و این حرف ها. چندین عکس بسیار دردناک هم گذشته بود از مردمی که با قمه زخمی شده بودن، بچه‌هایی‌ که دست و پاشون قطع شده بود. عکس رو به سوپروایزر نشون دادم و پرسیدم قراره اینها چاپ بشه یا نه؟ گفت نه، زیادی خشنه. بعد جمله‌ای گفت که نمیدونم به فارسی‌ چطور میشه ترجمه ش کرد که زیبایی یه متن اصلیش به دانمارکی حفظ بشه، گفت: "صد هزار تا از این عکس‌ها هم که چاپ بشه، هر روز هم اگر خبر کشتار مردم رو پخش کنی‌، هر چقدر هم که داد بزنی‌، تا وقتی‌ پوفیوز گری وجدان‌های خوابیده به پایان نرسه، راه به هیچ جا نمیبری." در کمال ناباوری من گفت: "مردم عادت می‌کنن که این خبر‌ها رو بخونن، توی سرشون بزنن و دوباره برگردن سر کار خودشون، تا یک خبر تلخ دیگه...مثل همین کشور خودت و خانم زندانی که برای ختم پدرش آزاد شد و بعد سرش رو کردن زیر آب...آاس هولیسم که دیگه شاخ و دم نداره..." دنبالش رو نمیگم چی‌ گفت چون به غیرت ایرانی مون بر میخوره (از اونجا که من غیرت ایرانی م آب کشیده، حرف هاش رو کاملا تایید کردم و گفتم حق داری...من هم جز همون "آاس هول"‌ها هستم منتهی بروز نمیدم). گفتم پس چرا اینجا نشستی اینهمه وقت میگذاری که تبلیغ کنی‌ مردم کمک کنن، خوب درش رو ببند خلاص اگر فکر میکنی‌ بی‌ نتیجه هست و آفت پوفیوزی نمیگذاره هیچ چیز درست بشه؟ گفت: "آیم استیل دریمینگ...مگر تو نداری؟" گفتم چرا، دارم اما این رو هم می‌دونم که امثال دولت فلان فلان شده تو هستن که از ترس بالا رفتن قیمت نفت و هزینه زندگی‌ خودشون حاضرن مامان جانشون رو هم بفروشن تا در خفا با همین دولت قاتل و جا.کش ایران روی هم بریزن، مثال میخواهی‌...بزرگترین شرکت حمل و نقل دریایی دانمارک. دیگه حرفی‌ نزدیم تا کار تموم شد. وقت برگشتن اومد جلو گفت: "کاپیتالیسم به فکر خودشه، شما‌ها چرا گول میخورین؟"

حالا هم که اینجا نشستم و به حرف هاش فکر می‌کنم میبینم زده تو خال بی‌ انصاف.
6 Comments:
Anonymous shokolate talkh said...
khoob javabesho dadi vali.oon sherkathaye esraiili ro bego ke ba iran tejarat mikonan.
ooni ke in vasat arzashi nadare joone oon mellate.

Anonymous Anonymous said...
che khoob ke ba chatr mipari,bayad hayajan angiz bashe.
motasefane alan too ye haliam ke mikham soghoote azad konam bishtar!

Anonymous shokolate talkh said...
oonam man boodam ke fekr konam anonymous shod

Anonymous رونین said...
به نظرم این نوشته هم درسته و هم نیست . درسته از این بایت که اگر یک اجماع جهانی وجود داشته باشه کندن ریشه دولت های خودکامه کار سختی نیست و دلیل نبودن این اجماع هم منافع بعضی از سیاسیون فرنگی است .
اما از طرف دیگر درست نیست . چون بعید می دانم اگر شر این رژیم های خودکامه همین فردا از دنیا جمع شود ، خیلی از ما جهان سومی ها بتوانیم در قالب یک دولت دموکراتیک و بدون جنگ و خشونت کنار هم زندگی کنیم . واقعیت این است که در طول صدها سال که این غرب امپریالیست فلان فلان شده مشغول کار و تلاش برای ساختن اوضاع امروزی اش بوده پدر بزرگ های ما بی خیال دنیا زیر کرسی نشسته اند و چپق دود کرده اند و برایشان مرز دنیا فقط از در طویله تا مرتع معنا داشته و بقیه برایشان زمین خدا بوده و بس . واقعیت این است که ما صدها سال کم تجربه تر هستیم و این تقصیر کسی نیست جز اجدادمان .
راستش من شخصا ترجیح می دهم همین تلاش و "دریم" غربی ها را با حسرت نگاه کنم و لعن و نفرینش را نثار اجدادمان کنم که همه عمرشان ورد زبانشان بود "کسی فردا رو ندیده" ، به نظرم از ماست که بر ماست . بهتره هر وقت خودمون رو درست کردیم دنیا رو نقد کنیم

Anonymous نازی said...
از زمان آفرینش آدم، عده ای ظالم بودن , عده ای مظلوم بودن و عده ای به گروه دوم کمک می کردن. این سه گروه عین سه خط موازی قرنها و قرنها در کنار هم حرکت می کنن بدون اینکه همدیگه رو قطع کنن یا تغییری در روند ایجاد کنن.تکلیف هر کدوم هم مشخصه. یکی دیکتاتوره چون دلش می خواد؛ یکی توسری خوره چون یا زورش نمی رسه یا طبعش پسته؛ یکی هم هلاک کمک به همنوعه برای ارضای حس انسان دوستی و گاهی خودخواهی خودش.
منظورم زیرسوال بردن گروه سوم نیست اما اگه از دید گروه دوم نگاه کنم کار گروه سوم چندان ارزشمند نیست.
زد و بندهای سیاسی پشت پرده هم که دیگه حال آدم رو به هم می زنه.
انگار کلاً همیشه همه چیز به نفع گروه اول بوده.

Anonymous کاب said...
در اینکه عادت می کنیم به همه چی شک ندارم به کلیه های فروشی به آرزوهای بر باد رفته
من خودم الان مصیبتیم که روضه خون ندارم
بگذریم
چند وقتی که نبودم به خاطر این بود که خونه جدید گرفتم و اینترنت نداشتم
داشتم به بی اینترنتی هم عادت میکردم که وصل شد
برنامه فرانسه هم که گفته بودم کنسل شد!
سلام