من یک زنم
...زنی تشنه عشق و بوسه و زندگی
Tuesday, June 07, 2011
-یک چیزیم توی مایه‌های خفه گی‌‌. هی‌ به خودم سیخ زدم گفتم وقتی‌ خیر سرت حال خوبی‌ نداری غلط میکنی‌ گوش شنوا میشی‌، حکایت توبه گرگ..."مرگ مگر اثر کند".

-فدات بشم تابستان گرم، هر چند باد‌های شدیدت اجازه نمیده زبونم به حرف زشت نچرخه، اما با اینحال قربونت برم که فصل پرش رو با خودت آوردی. هشت ماه روزشماری کم نیست. قول میدم هفته دیگه که از ارتفاع سه هزار متری ولو شدم تو دستهای گرم نازنینت، یک بوس حسابی‌ برات بفرستم.

-"حبیبی یا نور العین".
4 Comments:
عجب بلاگ پر قدمتی دارین...
:(

????????????????????

Anonymous shokolate talkh said...
manzooret az fasle paresh chie?miri banjigumping yani?

Anonymous مهرزاد said...
مخاطب خاص داره انگار
چی بگه آدم الان
اه اه چه تابستون گرمیه
پختیم