"سعی کن خیلی رلکس روی یک صندلی راحتی دراز بکشی. چشمهات رو ببند و فقط به این فکر کن که قراره به تمام سلولهای بدنت استراحت ببخشی. با هر نفس عمیقی که میکشی قسمتی از بدنت رو رها کن، مثل اینکه توی یک استخر آب گرم دراز کشیدی و کم کم گرمای آب عضلاتت رو شل میکنه. به چیزی فکر کن که دوست داری، چیزی که بارات آرامش میاره. حالا فکر کن که وارد جایی میشی، روبه روی یک در بسته قرار میگیری. در رو باز کن و جلو برو. میرسی به یک اتاق بزرگ، یک کتابخانه. توی این کتابخانه فقط رو ردیف قفسه هست، پر از کتابهای رنگارنگ با عنوانهای مختلف. این کتابها تجربیات زندگی یه تو هستن. ردیف دست راست، تجربیاتی که یاد اوریشون خوشحالت میکنه. چیزهایی که بهت حس خوبی میده و دوست داری حتا تکرارشون کن. ردیف دست چپ،تجربیات نه خوش یند تو هستن. چیزهایی که دوست داری فراموششون کنی، تجربههایی که تلخند و هر از گاهی به خاطراتت هجوم میارن و دلگیرت میکنن. این کتابها همه یک کورونولوژی یه خاص دارن یعنی هر چه از در کتابخانه دور بشی به گذشته بر میگردی. حالا یکی از کتابها رو از سمت راست، تجربیات خوبت بردار، به یادش بیار و سعی کن دوباره حسی رو که این تجربه خوب بهت میده تکرار کنی. دوباره بازفرینی کنی و برگردی به همون لذتی که از این تجربه حس کردی. کتاب رو در دستت بگیر و بوش کن. بعد کتاب دیگه یی رو از همین قفسه بردار و لذت ببر. حالا از ردیف دست چپ، تجربههای تلخت، یکی که هم از همه بیشتر به زمان حال نزدیکه و هم دردناک تر هست رو بردار. بهش فکر کن، بهش حتا یک عنوان بده و بعد بسوزونش. کتاب رو به راحتی در آتش بنداز و بسوزان. چه حسی داری؟ با سوزاندن کتاب باید از حس تلخش هم خلاص بشی. حالا به سراغ کتاب بعدی برو و همین کار رو باهاش انجام بده. خیلی مهلم که این تجربهها به زمان حال نزدیک باشن. کم کم باید حس سبکی کنی، حس رهایی. حالا کم کم چشمهات رو باز کن و به کتابهای سوزانده شده فکر کن."
اینها فرمایشات یک روانکاوه به دوست من برای خلاص شدن از مشکلات کوچک و بزرگ زندگی. تئوریش خیلی زیباست، اما در عمل تا حالا چندان کار ایی نداشته. حالا نوبت منه که امتحان کنم.
یه مشکلی هست توی دسته بندی خاطرات و تجربیات مشکل دارم
امسال 135 روز جهنمی داشنتم از 27 اردیبهشت تا 6مهر
بخوام شاخص های این جهنمی بودن رو بگم مثلا فکر کردن به خودکشی و دیگرکشی یکی از شاخص هاشه
الآن وقتی گاهی به هر بهونه صحبتش پیش میاد با یه غرور خاصی ازش حرف می زنم که همچین دوره ای رو از سر گذروندم و خودم خواستم اصلا و خیلی خوب هم از سرگدروندم و به خودم بیست میدم - ار بیست -
حالا اینو بدارم قفسه سمت راست یا چپ؟
بعدیا رو هم دونه دونه بگم ازروانکاو بپرسی برام؟!!
سلام
I like this theory :) and I have practiced it for a while now, but the process has been VERY slow for me.
Good luck with any method that you find better for your self! :)
گفته باشم !
این چه حرکت ضد فرهنگی ایه اصن ؟
;)