هوای گرم، تابستان رنگی، دریای سبز و آبی، یک شیشه نوشابه تگرگی و یک روز بدون ماجرا...برای آرام بودن و به هیچ فکر نکردن همین کافیه، اگر ناگهان خیال ناخوانده تو از راه نرسه و من رو در خودش غرق نکنه. تو برای من مثل یک بغض باز نشده یی، هنوز مثل جمله یی ناتمام، بین ذهن و زبانم پرسه میزنی. بعد از اینهمه آشوب، بعد از اینهمه زلزله درونی، کسی نیستی که آرزوی با او بودنش رو داشته باشم، اما تکلیفم رو با حرفهای نگفتهای که روی دلم تلنبار شده، نمیدونم. حالا فکرش رو بکن، کنار ساحل دراز کشیده باشی برای دور شدن از جنجال بیرون، اما اسیر جنجال درون بشی. توی خیالت با کسی حرف بزنی، بد و بیراه بگی، بجنگی، عصبی بشی و اصلا یادت بره کجا هستی.
حیف که جمله تو هیچ وقت تمام نخواهد شد. شاید هم بهتر، که نیمه، باقی بمونی، یک جایی مثل یک عروسک دکوری، بی تحرک به زمین بچسبی و منتظر باشی هر از گاهی من از راه برسم، گرد و غبارت رو بگیرم و دوباره بگذارم سر جات...
قسمت اول :
http://www.youtube.com/watch?v=FT2ofz60c1E&feature=related
قسمت دوم:
http://www.4shared.com/video/WJQI_jRC/Maktum_Part_2-_subtitle.html
قسمت سوم :
http://www.youtube.com/watch?v=uKncsgzLOpE&feature=related
جالبه منم دقیقاًهمین حس رو نسبت به کسی که دیوانهوار دوستش داشتم دارم.
جالبه منم دقیقاًهمین حس رو نسبت به کسی که دیوانهوار دوستش داشتم دارم.
کمتر از یک هفته مونده نه؟ امیدوارم زودتر از تنهایی در بیاین. فکر و خیال بسه :)
من از مشكلات بيروني/عيني ذله شدم اونجا بهش ميگن ابژكتيو؟ يا يه همچين چيزي
بگذريم
سلام
رفع بشه با دست پر برميگردم
aman az in janjal darooni ke adam ro khol mikone.
kash zenemoon aroom bood.