از یک جامعه بیمار، مثل جامعه من، هرگز قرار نیست چیز درستی بیرون بیاد. هر تحلیلی عقیم میمونه، نه به این علت که کسی نیست تحقیق رو ادامه بده، بلکه به این خاطر که همیشه به پر عبای کسی برمیخوره و نمیشه بدون جیغ و داد و فحش و فضاهت قضیه رو به نتیجه رسوند. در جامعه به شدت بیمار هذیان گوی من، فقط تا حدی حق داری حرف بزنی که هزار تا قید محدود کننده پشت سر هم ردیف کنی، تازه اگر عضوی هم وسط پات کم داشته بشی، دیگه بدتر (این دیس کیس:...حکمت چیزیه در حد گوه خوردن.)
خاک بار سرش کنن که هیچ فرهنگ آمار گیری دقیق توش رواج نداره یا اگر داره، به دلیل بی جربزه بودن سابجکت ها، و اینکه هیچ وقت یاد نگرفتن درست نظر بدن، آمار درستی به دست نمیاد. واگر نه کسی میومد آمار میگرفت ببینه راستی راستی آزار جنسی در چند درصد جمعیت مردانه رواج داره و چند درصد زنان از این قضیه رنج میبرن. شاید این راهی میشد برای یک بحث درست و بدون جنجال.
توهین بوده یا نه، قبول کنیم که باید حرف رو صریح زد و دست از حاشیه بازی برداشت. من کلاهم رو برای امثال شادی برمیدارم و میگم دست مریزاد.
تو حاشیه: دو سال پیش که رفتم چتر بعضی یاد بگیرم یک اقای افغانی بود که برای اولین بار پریده بود اون هم با مربی و آمده بود که تولدش رو اینجور جشن بگیره. وقتی فهمید من ایرانیم با قیافه حق به جانب، که کاملا برای من آشنا بود، و من صد هزار بار این قیافه رو تو ایران دیده بودم گفت: این ورزش بیشتر مردانه هست خانم، و سر تکون داد. با خودم گفتم اینو باش سر جدت هستی...این هم با ما بله. نگاهش کردم و گفتم چرا مردانه؟ از کجا میفهمی مردانه هست؟ روی چترها عکس شمبول کشیدن؟؟ پسره جوابی نداد. حیف که نپرسیدم اگر یه زن دانمارکی بود جای من بود همین رو بهش میگفت یا خفه خون میگرفت؟
حاشیه دوم: مادر بزرگم همیشه میگفت اگر یک آدم فقیر حرف با ارزش بزنه، چون فقیره همه میگن: آقا باز تو گوزیدی؟ حالا اگر یه پولدار بگوزه، میپرسن: ببخشید چیزی فرمودید؟؟ حالا شده حکایت ما زنها با اتهام فمینیست روی پیشنی بعضیهامون.
خدايا به كجا ميشه پناه برد! ديگه واقعا شورش رو در ميارن تازه خيلي هم كه بخوان خوب باشن مي گن تو رو خدا فمنيست نباش!!
يكي نيست بگه بابا فمنيست كدومه من فقط مي خوام انسان باشم انسان انسان به روحشه كه انسانه وگرنه جسم كه ميشه يه حيوون جديد ديگه! و روح جنسيت حاليش نيست! انديشه زن و مرد نداره!
اي خدا نمي دونم چرا راه رو براي اين گزافه گوييها باز گذاشتي! اين حرفها چي بود كه تو كتابت گفتي (البته به نظر من كه تو نگفتي فقط الكي دارن به تو نسبتش مي دن) خدايا اونم تو ايران كه يه روزي زناش سردار بودن و مملكت گردان!
راستي در مورد كامنتت هم خيلي خوب منظورت رو متوجه نشدم.
اما من مي گم كه مردم از اين قانونهايي كه تا حالا كشفش كردن خسته شدن و ديدن كه راه به جايي نمي بره واسه همين فهميدن كه يه چيزه ديگه بايد باشه كه سعادت و آرامش رو به ارمغان بياره و تو اين زمينه دارن ضمير ناخودآگاه و قدرت فكر و . . .اينجور چيزا رو كشف مي كنن و البته قانونهاي حاكم بر اون رو كه در واقع بي قانوني هست! قانون ضمير ناخودآگاه بي قانوني هست! جالبه نه؟
شخصا هرکاری رو بهم بگن مردونس انجام میدم و هر کاری و بگن زنونه س، میذارم کنار
سلام
صبح بخير
ضمنا من فون تريه رو مي پرستم اگه ديديش جاي منم سير نگاش كن
به همه ي كسايي كه زبون اصلي مي تونن بخونش مثل چي حسودي م ميشه
من هیچ امیدی به جامعه ی آماری ندارم. شاید راهش کودتا باشه