از بستر مریضی بلند شدن همیشه شادی بخشه، حتا اگر آنفولانزای معمولی باشه و نه خوکی! فقط کمی باید جون بگیرم و برگردم سر زندگی عادی. با اینکه سخت بود اما در عوض به اندازهٔ تمام چند ماه گذشته خوابیدم، فهمیدم سوپهای خوشمزهی زیادی بلده و مریض داریش هم حرف نداره!
mariz shodan too tanhaii na soup dare, na hichi!
hamin diruz bud ke dashtam fek mikardam dige dare gheybatet tulani mishe!
khoshhalam ke halet khub shode. moraghebe khodet bash.
بیرحمانه اندک بود و
واقعه
سخت
از آفتاب و نفس
چنان بریده خواهم شد
که لب از بوسهی ناسیراب.
برهنه
بگو برهنه به خاکام کنند
سراپا برهنه
عاشقانه
در امیختن
khoshhalam ke khoob shodi. man cheghadar be khab ehtiaj daram ke khoda midoone.
moraghebe khodet bash azizam.
اینجا هم خیلی تاریکه . نمی دانم شاید تاریکتر از اونجا. از نوشته هات فهمیدم دانمارکی . منم نروژم.شایدم خود ماییم که تاریک و سردیم