من یک زنم
...زنی تشنه عشق و بوسه و زندگی
Sunday, September 27, 2009
این صدای پایه منه که توی راهروی بخش میپیچه و اونقدر آرومه که نه کسی‌ رو بیدار میکنه و نه کسی‌ رو متوجه من. فقط خودم هستم که می‌دونم این راهرو ۸۷ قدمه و بسته به اینکه چه حالی‌ داشته باشی‌، کوتاه تر و یا طولانی تر میشه. سر درد دارم شاید چون از آخرین شیفت شبم بیشتر از یک ما می‌گذره و من خیلی‌ زود به بالش خودم و گرمای بینظیر آغوش همبسترم عادت کردم. ساعت ۳ شروع می‌کنم به نوشتن راپورت‌های کوتاه باقی‌ مونده و ساعت ۴ لم میدم روی صندلی‌ و خیره میشم به سیب گاز زده روی میز. دوباره با همون قدم‌های بیصدا، بخش رو بالا و پایین می‌کنم و دوباره اتاق کشیک و دوباره من که حیران شدم از اینهمه سکوت و چه شهوت فریاد زدن تمام وجودم رو میگیره و دلم می‌خواد جیغی بکشم که سوپروایزر طبقه پایین هم بشنوه و وقتی‌ با عجله خودش رو رسوند ازش بپرسم: تو هم شنیدی؟ فکر میکنی‌ کی‌ بود؟ چی‌ بود؟ اما نمیکنم. در عوض مجله‌ای برمیدارم و عکس مردمان خوشبخت رو نگاه مکنم و در خودم فرو میرم و به خودم میگم: چی‌ شد که اینجوری شد هستی‌؟؟!!!
شب سکوت می‌گذره و من بوی قهوهٔ تازه توی اتاق راه میندازم تا کشیک صبح حال کنه و من هم به بالش خودم نزدیک بشم، با اینکه می‌دونم از آغوش کسی‌ خبری نیست. می‌دونم که الان توی ماشین نشسته و توی مسیر بیمارستان در حرکت...در جهت مخالف من...عجب، ما چند وقته در جهت مخالف هم در حرکتیم؟
گلنسا جونم کارها بهتر میشه...
17 Comments:
Anonymous Anonymous said...
گرمه يا تويي كه گرم مي كني....

تازه دارم مي بينمش و لذت ميبرم..از اين دختركي كه سال ها بوده

Anonymous هيوا said...
سلام هستي جان
خوبي؟ كاش ميشد كه واضح تر توضيح بدي كه چي داره ميشه! چي داره ميگذره كه به خودت ميگي "چي شد كه اينطوري شد هستي"
به نظر مياد كه همه چي خوب باشه كه! تو يه كشور ديگه آزاد و راحت زندگي كردن و كار و عشقي داشتن همشون عالي هستن واسه زندگي نيست؟
چرا اينطوري ميگي؟ دلت از چي گرفته خانومي؟
به هرحال كه "گلنسا جونم كارا بهتر ميشه"

Anonymous Atefeh said...
Inja ro ke miam mikhunam fekr mikonam ye juri engar chand sal digeye mane!

Anonymous mahrokh said...
سلام هستی‌ عزیز.نوشته‌هات بوی غم میده.نذار غم جا خوش کنه دور و برت.حتما کارا بهتر میشه.

Anonymous Amir said...
سلام..هستی جون خوبی

چه عجب یکی حرف دلمون زد

خواب میبینم

به من سر بزن

خوشحال میشم

Blogger ideh said...
آره گلنسا حون کارا بهتر می شه
این زمزمه ی همه روزامونه
مثل همیشه نوشته هات از دل بر میاد و به دل می شینه، جمله کلیشه ای ِ ولی توضیح حس من همینه الان
به بلاک من هم سر بزن دوست دارم نظرتو در مورد پست آخرم بدونم.ممنون

یه شعری بود الان یادم نمیاد فقط خیلی مبهم یادمه که بعضی قایق ها میان سمت اسکله بعضی قایقا از اسکله جدا میشن و یه بیهودگی توی این حرکتای برعکس هم بود که توی ماشینی که به سمت بیمارستان و ماشینی که از بی بیمارستا نشما حر کت می کرد هم بود
سلام
می بینم که هنوز ویگن گوش میدی

صدا صدا صدای من

Anonymous Anonymous said...
dooste donyaye majazi manam Norway zendegi mikonam o ba inke modate ziyadi nist injam o to Iran ham zendegiye mamooli dashtam vali aslan nemitoonam khodamo match konam age vaghean khoshhali ke injayi be manam begoo chikar kardi.mamnoonet misham

Anonymous Anonymous said...
salam hasti belakhareh shoro kardam be neveshtan mamnoon ke yadam boodi va mazerat mikham ke dele hamaro be shor endakhtam . www.atlasihaa.com

Anonymous بهناز said...
تلاش برای زندگی سخت ترین کاری ست که می کنیم،با بوی قهوه و آغوش گرم بیامیزمش آسان می شود

Anonymous ابرپیما said...
لینک دادم

Anonymous بانومركوري said...
خيلي وقته نيستين.!!!

ممممم

Anonymous Anonymous said...
ماهرخ راست میگه،نوشته هات بوی غم میده اما یچیزیو میدونی نوشته هات بدجوری به دل من میشینه نثر عجیبی داری دختر

Anonymous nazli said...
salam azizam
az bikhabi nagoo ke delam halake. ina pesare man hamash pa mishe shir mikhore divoone shodam dar hasrat 5 saat khabe poshte sare ham mano koshte.
manam ba jigh mavafegham.
nazli

Anonymous Parizaad said...
Salaam Hasti e naazanin..
Bargashtam.. javaabe un soaal ke cheraa nabudam tuye yek kalame kholaase mishe.. oftaadam!
Kheyli azat mamnunam ke sar zadi..
kheyli azat mamnunam ke beyaadam budi.. shadidan ham sharmandam ke.. Asaraate oftaadan hattaa umadane net ro ham az man gereft..!!! ghame neveshtehaat ziyaad shode engaar..?!