...گلنسا جونم کارا بهتر میشه...
هیچکس نفهمید که توی اون چند ساعتی که کنار هم نشسته بودیم، من هی بازو هام رو چلیپا میکردم تا خودم رو گرم نگاه دارم. حتا اون شال پشمی هم گرمم نمیکرد، تا اینکه نمیدونم چند گیلاس نوشیدم...چهار تا، پنج تا...تا کم کم هم تنم گرم شد هم سرم و اصلا نفهمیدم کجا هستم و کنار کی نشستم و چه میکنم. وقتی صد نفر دور هم جمع شده باشن، کمی سخته حواست فقط به خودت باشه و نفر بغل دستی. نمیدونم کی از کنارم رفته بود و اصل نمیدونستم کجا بود. اصلا فکر کنم یادم هم نبود با کی رفته بودم. مردی روبروم نشسته بود و زل زده بود به من، و داشت چیزی تعریف میکرد من هم خیره بودم بهش. یادم نیست چی میگفتیم، اما یادمه که پاهاش از زیر میز روی پاهای من سر میخورد. بعد رفت یک گیلاس رم آورد با کولا و کتش رو هم در آورد انداخت روی شونهٔ من. خم شد شونهٔ من رو بوسید و عطرش پر شد توی ریه هام. رم میسوزوند و پایین میرفت اما با این حال خواستنی بود. صدای باس موزیک تک تک سلولها رو میلرزوند، اما زیاد بهش فکر نمیکردم. توی ذهنم ریتم دیگه ای دور میزد: گلنسا جونم کارا بهتر میشه...
خودم رو از دست مردک خلاص کردم، به سه شماره تاکسی گرفتم و خودم رو رسوندم به آرامش خونه، به گرمای دلپذیر تختخواب، و به گلنسایی که زیر بارون توی شالیزار برنج میکاره.
صبح رسید خونه. به صدای در بیدار شدم، خزید توی تخت و من به نظرم رسید که بوی یک عطر زنانه خورد به شامه ام. نپرسیدم با کی قاطی بوده فقط امیدوار بودم با کسی نبوده باشه که یاداوریش، شرمندهاش بکنه!
نميدونم چرا اين حسا براي من تعريف نشده هست! شايد چون من اينجام و تو اونجا!
به هرحال كه تيكه آخرش رو خيلي جالب اومدي اميدوارم با كسي نبوده باشه كه يادآوريش شرمنده اش بكنه!
وبلاگ خوبی دارید !
خوشحال میشم اگه به سایت ما هم سربزنید !
در صورت تمایل ما رو به اسم "پایگاه اطلاع رسانی فوتبال همدان" لینک کنید و پیام بذاربد که به چه اسمی لینکتون کنیم !
www.hamedanfootball.com
فک کنم می فهمم این حسو ولی مطمئن نیستم
سلام
همچنان :
می دونی چه قد نوع نوشتنت رو دوس دارم ؟
...
در ضمن :
منم : گلنسا جونم کارا بهتر می شه !
:(
tars o negarani mindaze too vojoode adam.
vagheety ke nemishe na dide gereft