از بچه گی هی خوب بودی، مودب بودی. پاهات رو جلوی بزرگ تر دراز نکردی. ناخنهات همیشه کوتاه بود و هیچوقت حرف بد نزدی. بزرگ تر که شدی، از مدرسه راست رفتی خونه، نه چپ نه راست. با دوستها نپریدی، درس هات رو میخوندی و مواظب بودی چیزی نگی که به کسی بر بخوره، و صد البته بزرگ ترها رو هم نرنجوندی. کم کم برای خودت آدمی شدی و سر کار رفتی و باز هم همکار مهربونی بودی که فقط قصد کمک داشتی و همه جا برای خر حمالی صدات میکردن و تا میتونستی لبخند روی لب داشتی که مبادا بی دلیل به کسی اخم کنی، چه چهرهٔ مهربونی. خلاصه همون گوسفندی بودی که بودی. حالا هم هزار ساله از اون روزها میگذره. هر وقت کسی کمک میخواد آستینها رو بالا میزنی. هی به صندوقهای خیریه پول میریزی، یکی برای بچههای آفریقا، یکی برای محیط زیست، یکی برای مبارزه با ایدز، یکی برای تحقیق برای سرطان، ... و تا آخر. همه چیز همون طوریه که بوده با یک فرق کوچیک و اون اینکه ایندفعه گوسفندی هستی که دنیا رو حواله داده به اونجاش!بزرگ ترها به تخمت هستن و کوچیک ترها هم که کوچیک ترن دیگه! همکارها هم که جای خودشون رو داران و با یک زر زیادی، میرن لای دست باباشون. خوبه. تازه داری یاد میگیری زندگی کنی فقط برای خودت.
هميشه بابا ميگفت ميگه تو كوتاه بيا. تو بگذر. تو ببخش و همه چيز ما و ديگران بيان و بشين رومون. حالم از اين روش تربيت بهم ميخوره .حالا ديگه جرات نه گفتن ندارم وقتي ميخوام گاهي براي حقم دفاع كنم عذاب وجدان ميگرم.
من كه ياد ميگرم زندگي كنم بدون اين فكر و خيال ها
mifahmam gusfand budan yani chi! va fek mikonam kam kam manam daram mifahmam vase khodam zendegi kardan yani chi! albate na untori ke to gofti vali hey hamchin tu hamun mayeha!!
mamnun naz hozuret.
rasti age goftam khub bastegi be in dare ke khub ro chi mani koni! man tu emsal kheyli chiza yad gereftam nemunash hamin ghaziye gusfand o in harfast! khub az un lahaz ke cheshmam ofghhaye durtari ro mibine!
kash adam mitoonest intori bashe. vali gahi sakhte .man khodam kheili az mogheha nemitoonam.
moraghebe khodet bash duste ghashangam.
nazli