کم کم انتخابات نزدیک میشه و بر خلاف هر سال که دلم شور میزد امسال نه از شور خبریه و نه از چیزی شبیه شور زدن. یکی دو ماه پیش تلویزیون رسمی دنمارک برنامهای داشت در مورد حکومت ایران و گوینده خیلی جدی گفت که به نظر نمیرسه قراره چیزی تغییر کنه، چرا که بعد از سی سال، "همه چیز مثل همیشه است". جملهٔ دردناکیه ولی شاید همینطوره. حالا دلم میخواد بهانهای برای بیخیالی خودم بتراشم، هر چند زیاد هم مهم نیست. دلم میخواد توجیه کنم که چرا مرکز زنان بیشتر راضیم میکنه تا هر چیز دیگه، و چرا جونم برای مرکز پزشکان بی مرز در میاد اما زورم میاد روی انتخابات ایران وقت بگذارم. بده، نه؟ زشته؟ دور از انصافه؟ اینها نشونهٔ چیه؟ من حتا دیگه سعی نمیکنم "وانمود" کنم که جریانات رو دنبال میکنم. دستم میگه "تو بیشتر نگران سودان هستی تا ایران بدبخت...هویتت رو از دست دادی و تاریخت رو یادت رفته"...و راست میگه، هر چند به شدت مخالفم که تاریخم رو یادم رفته و میگم شاید بر عکس، چون تاریخم رو یادمه اینجوری شدم.، اینجوری بودن خیلی شرم آوره؟؟ بده که من اعتمادم رو به کشورم از دست دادم؟ نابخشودنیه که کششم به باقی ماندههای آنچه در ایران دارم کم و کمتر میشه؟ اینها یعنی چی، بی وطن شدن؟
درست که فکر میکنم میبینم ریشهها که برید، دیگه چیزی باقی نمیمونه، خیلی چیزها مصنوعی میشه. حالا دیگه زیاد تفاوتی نمیکنه که چرا و چطور. حتما اگر کسی خوب تحقیق کنه به چرایی و چگونگیش هم پی میبره، منظورم تحقیقهای ایرانی وار نیست که انگار شبانه یهو به طرف الهام میشه، منظورم یک کاوش آکادمیک هست. حالا باز جای سوال هست که چرا ریشههای اون بابا عربه یا ترکه نمیبره اما با من و امثال من که میرسه میبره و اون هم چه بریدنی، که گاهی به خودت هم کلک میزنی و سعی میکنی پنهان کنی که مبادا انگشت نما تر از آنچه هستی بشی. تو بهمریختگی یه عجیبی زندگی میکنم و مجبورم با خودم کنار بیام. هرچند خیلی شک دارم...
بی خیال باش با خیال راحت بی خیال باش
اینجا هیچ خبری نیس
http://weblog.zendehrood.com/comments.aspx?WeblogID=sheyda&MemoID=20886
به نظر من نباید اینهمه خودت رو سرزنش کنی ما که اینجا هم زندگی میکنیم هیچکدوم از این کارها رو انجام نمیدیم و ککمون هم نمیگزه بیخودی خودت را بخاطر این مسائل سیاسی که همیشه بوده و هست و ما ها که در راس کارش نیستیم عملا هیچ کاری نمیتونیم بکنیم ناراحت نکن
اگر هم دلت مثلا برای سودان میسوزه خیلی طبیعیه هر آدمی ممکنه همین حس رو داشته باشه.
مراقب خودت باش عزیزم.
ولی خب وقتی اینجا زندگی می کنی هر روز صبح یادت می یاد
اونا ما رو بی خاطره و همینطوری می خوان