من یک زنم
...زنی تشنه عشق و بوسه و زندگی
Wednesday, August 15, 2007
...
آخ، گلدان رو شکستم. نه اینکه ناراحت گلهای ارکیده سفید باشم که روی زمین پخش شدن، یا نگران جمع کردن سفالهای صورتی هزار تکه...نه، فقط روی تنه این سفالهای خوش آب و رنگ خرد شده توی راهرو، غصه اثر انگشتهایی رو میخورم که دو سال پیش بر روی این گلدان به جا موند و از اون روز بهاری تا همین امروز، من این اثر انگشت رو تیمار میکنم و میبوسم. تا همین امروز صدها هزار بار مرور کرده ام که چطور گلدان رو به طرف من گرفتی و گفتی بگذارمش روی میز اتاق نشیمن. تا همین امروز، هر بار که غنچه های ارکیده لب باز کرده اند، من هم لب به اسم تو باز کرده ام. تا همین امروز، که چشم شور خودم تاب دیدن یادگاری تو رو نداشت، من هزارها بار گلدان به دست وجب به وجب خانه رو قدم زده ام، انگار که با توام، یعنی که تو هم با منی. راستی هنوز هم به قول مادرت انگشتهای سبز داری؟ هنوز هم گلدان میخری و گل میکاری؟ هنوز اول پاییز به داد پیازهای لاله میرسی؟ هنوز هم هر بهار، اتاقها رو پر از سنبلهای سفید میکنی؟هنوز هم برگهای خشک شمعدانی رو هر زور جدا میکنی؟ حتما میکنی. اگر امروز بودی، شکستن گلدان رو نمی دیدی، اما دلت برای ارکیده پرپر میشد.
نه اینکه نگران گلهای ارکیده سفید باشم که روی زمین پخش شدن، نه، من فقط دلتنگ تو ام...
4 Comments:
Anonymous Anonymous said...
salam,kheili sale pishe weblogeton ro mikhondam...on moghe ha ke az mehmoni neveshton o aghaye doktore maghoresh on moghe ke neveshtin to mosaferat hotel 5 setare dost darin o hamsareton tore digeye ro dost daran...bade in hame moddat baz vaghti shoro kardin khanandaton shodam vali in hesse ghamgineton ro dost nadaram...dost nadaram ghamgin bebinameton...be doa eteghad darin?baraton doa mikonam khob mifahmam haleton ro gahi adamaye kheili gharibe dardaye moshtaraki daran..dosteton daram...

Blogger Hasti.N said...
متاسفم که نوشته ام غمگین میشه و شاید ناراحتت میکنه. دلم نمیخواد اینطور باشه. راستش وقتی کسی دلش گرفته است و یا حتی وقتی فقط شاد نیست خوب همه کارهاش تحت تاثیر قرار میگیره. خیلی وقتها حس نمیکنم که غم زده هستم، اما به نطر میاد که هستم! متاسفنه من جزو اون آئمهایی هستم که بازنده های خوبی نیستن. این رو اقرار میکنم. توی این بازی هم نه خوب بازی کردم و نه خوب باختم.

Anonymous Anonymous said...
عزیزم فوق العاده می نویسی... همه حس دلتنگیت رو از این ر اه دور حس می کنم... همشو... باور کن...
راستی من از اصفهان برات می نویسم:)

Anonymous Anonymous said...
عزیزم فوق العاده می نویسی... همه حس دلتنگیت رو از این ر اه دور حس می کنم... همشو... باور کن...
راستی من از اصفهان برات می نویسم:)