من یک زنم
...زنی تشنه عشق و بوسه و زندگی
Thursday, May 31, 2007
بعصی روزها، تنهایی رو کاملن باور میکنم، مثل امروز.
- گوشی تلفن رو که میگذارم، بدون بال به پرواز درمیام به سوی هوایی که تو در اون نفس میکشی. اسم تو و نام هتل رو هزارها بار زیر لب تکرار میکنم، و به یاد میارم که من و تو چند بار با هم از جلوی این هتل گذشته ایم.
- توی لابی هتل میبینمت که روزنامه ای رو ورق میزنی. عوض نشدی. نزدیکتر که میام صورتت به طرف من بر میگرده با لبخندی به پهنای همه آسمونهای آبی دنیا، چشمهات برق میزنه و دستهات آغوشی میشه به وسعت همون اقیانوسی که ازش گذشتی و من توی این اقیانوس بی انتها، از اشکهای خودم خیس میشم و میرم تا ته آب و غرق میشم توی معجونی از شوق و درماندگی.
- روبروی تو نشستن رو از یاد برده بودم. انگار از یادم رفته بود که چطور صندلی ام رو به میز میچسبوندم تا از زیر میز پاهام رو به پاهات بزنم و به نکن نکن های تو، با شیطنت بچه های ده ساله بخندم. انگار چندین هزارها سال پیش بود که با تو یک دل سیر حرف زده بودم، یک دل سیر به حرفهات گوش داده بودم و یک دل سیر انگشتهات رو نوازش کرده بودم.
- از زندگی ام میپرسی. از روزمره ام، و من حرف زیادی برای گفتن ندارم. چرا اون روزها که با هم توی پاتوق همیشگیمون ساعت دوازده شب، شاوارما میخوردیم، من پر از حرفهای با ربط و بی ربط بودم اما امروز که باید شهوت تو رو مخاطب نداشتن رو ارضا کنم، اینقدر لخت و تهی هستم؟
- فقط نگاهت میکنم، میخندی.
-صد سال پیش بوسیده بودمت برای خداحافظی، امروز لبهات به طراوت و شیرینی همون صد سال پیش بود.
...
آخرین لحظه میپرسم که چرا اینجا؟ سر تکون میدی و من میدونم که تو رو دیگه توی خونه، خونه مشترکمون نمیبینم، شاید چون هوای کس دیگه ای توی اون خونه پر شده، شاید.
5 Comments:
Anonymous Anonymous said...
هستی من معذرت می خوام که فضولی می کنم، اما می شه بگی چرا اینجوری شد؟ تو و فراز که خیلی خوشبخت بودین):بازهم فضوای منو ببخش

Blogger Laleh said...
بسیار زیبا بود و بسیار تلخ...

Anonymous Anonymous said...
salam khanume hasty
man yeki az khanandehaye ghadimie webloge shoma hastam...shayad az avalin khanandehatun....vali hich vaght tu weblogetun hich commenti nazashtam....vaghty khabare fote pedaretuno khundam kheili narahat shodam...va hamin tor vaghty didam ke dige weblog neminevisin...(yek sali nemineveshtyn)...hatta tu in doran chand bar umadam soraghe weblogetuno hamasho dobare khundam....midunid harfaee ke az rabete khodetuno shoharetun (yani shohare sabeghetun!)mineveshtyn kheili jazbam mikard o vaghean lezzat mibordam!...amma alan ye ye dafe umadam weblogetuon baz kardam o khabare jodaeetuno khundam yekho shock shodam! aslan vahshat kardam! midunam in zendegie khosusie shomast o be man kuchiktarin rabty nadare vali...vali hame tasavvoratam be ham rikht!

Anonymous Anonymous said...
حتی خووندن این ها هم آدم رو اذیت می کنه, وقتی همیشه با نوشته های تو آدم غرق قشنگ ترین رویاهای عاشقانه دو نفره
شده جوری که بعد از مدت طولانی هم حس و حالش رو فراموش نکرده ...

Anonymous Anonymous said...
be ghole mojdeie aziz hata khoondanesham adamo aziat mikone.ama dar eine hal tahe de;le adam ye hese gharibo nostaljic miado adam dar shegeft mimoone ke hese khoobie ya ba!!!!!!!!vali heset mikonam hastie aziz.
rasty man taze motevaled shodam.