من یک زنم
...زنی تشنه عشق و بوسه و زندگی
Monday, May 21, 2007
مرز نفرت
این اخبار، تن هر کسی رو میلرزونه. احساس زشتی به آدم میده که به یک جور نفرت شبیه. بدترین احساسی که انسانس میتونه داشته باشه. نفرت از آنچه بر سر مردمت میاد، نفرت از اینکه مثل یک سوسک، بی ارزشی و کاری از دستت بر نمیاد. نفرت از اینکه ملتت داره با سرعت نور سقوط میکنه و تو ایستادی و تنها خبر میخونی. به گمونم یه جاهایی این وسطها، این نفرت از مرز گذشته، ریشه هاش رو به ریشه هام وصل کرده و داره سایه کثیفش رو حتی روی عشقم به اون پرچم سه رنگ سرایت میده. من عجیب حس درماندگی میکنم.
3 Comments:
Blogger Laleh said...
سلام
اگه هر بار بعد از پست کردن به این سایت برین و به اصطلاح وبلاگتون رو پینگ کنین، توی لیست کنار وبلاگ ها معلوم می شه که وبلاگتون به روز شده:
http://www.blogrolling.com/ping.phtml

Anonymous Anonymous said...
کوچه ها تاریکند..

Anonymous Anonymous said...
و من خوشحالم که هستی می‌نویسه