یکی از دوستانش مهمانمون بود. این آقا استاد تاریخ معاصر دانشگاه کپنهاگه و طبیعتاً بسیار علاقمند به مسائل سیاسی. کمی تا قسمتی هم گرایش چپی داره و به قول خودش نمیتونه حرکتهای جهان سرمایه داری رو ندیده بگیره. از اوضاع ایران پرسید، نه مثل بقیه که از روی کنجکاوی میپرسن و فقط صحنه کوتاهی توی اخبار میبینن و میخوان بدونن چی میگذره. سوال هاش خیلی آگاهانه و به قول همخونه من، تکنیکی بود. آنچه میدونستم رو براش شرح دادم، البته با احتیاط! کاملا مشخص بود که خوب در جریان قرار داره. کمی مکث کرد و سر تکان داد. پرسید نظرم در مورد حرکت کشورهای عربی چیه. آنچه فکر میکردم گفتم. باز هم یک مکث طولانی کرد و شروع کرد به تحلیل حرکتها از دید خودش. گفت که خوشبینی زدورس حماقته. این حرکتها رو نشی از تریکهای آمریکا میدونه و اینکه سیاست آمریکا امروزه دیگه "عقب نگهداشتن" یا "دیکتاتوریزه" کردن کشورهای عربی نیست. این کشورها بیش از سی سال دیکتاتوری مطلق داشتن اما خیلی بی دردسر در عرض دو سه هفته از شر دیکتاتوری خلاص میشن و یک دولت موقت نظامی، قدرت رو به دست میگیره. در حال حاضر دستگاههای اطلاع رسانی، تونس رو فراموش کردن. کسی نمیدونه در تونس چه میگذره. مصر ناگهان از رسانهها حذف میشه و امروز در لیبی غوغا به پا شده. آمریکا حتا برای نجات اسرائیل هم حاضر نشد مبارک رو نگاه داره. چرا؟ این حمایت پر و پا قرص آمریکا از آزدیخواهی یه کشورهای عرب، از کجا میاد؟ چرا همین حمایت از حرکت ایران نمیشه؟ آیا ترس از روسیه هست یا چین؟ چین به منبع اولیه احتیاج داره و ایران این منابع رو داره. روسیه با چنگ و دندان ایران رو برای خودش نگاه میداره و هیچ ابایی هم از کسی نداره.
معتقده آمریکا در حل حاضر با بزرگترین دشمن خودش، یعنی چین، پنجه میندازه. دشمنی که در حل حاضر بازار آمریکا رو از چنگش در آورده و در آینده یی بسیار نزدیک میتونه غرب رو به زمین بزنه. به همین دلیل حتا امنیت اسرائیل رو هم زیر سوال برده. این حرکتها تلاشیه در ضربه زدن به بازارهای چین.
کمی ساکت میشه و من فکر میکنم چقدر میترسم از حرف هاش. فکر میکنم حق داره یک جاهائی. هزار سوال دیگه هم میپرسه، نه از من، که از خودش، همه هم بی جواب. مطمئن هست که به زودی جواب میگیره. البته من زیاد ربط چین رو به این حرکات درک نکردم...احتمالاً زیاد باید بهش فکر کنم.